ارسطوارسطو، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

جيك جيك مستون مامان يدونست

hype خوردن هم عالمي داره ...

چه روز خوبي بود .... شايد كم پيش بياد ولي اميدوارم هميشه پيش بياد ... يك روز مونده بود به تولد آقا ارسطو كه من و پسرم رفتيم بيرون . اول كه براي انتخاب رشته دانشگاه يكسري به كانون قلم چي زديم . خاطره اونجا هم خوب و دوست داشتني بود . بعد هم كمي خريد و ... چون هوا خيلي گرم بود ، براي ارسطو شير نبردم بيرون . ساعتي رو كه با دل خوش خوابيد . بعد از بيدار شدن هم ، من كه داشتم hype رو سر مي كشيدم مجبور شدم به ارسطو هم بدم . شايد خيلي خوشمزه بود كه تمامشو سر كشيد . شايد ... به منپيشنهاد دادن كه همراه با شير ، به ارسطو هم hype  بدم . چشم . حتماً !!! ...
23 مرداد 1390

hype خوردن هم عالمي داره ...

چه روز خوبي بود .... شايد كم پيش بياد ولي اميدوارم هميشه پيش بياد ... يك روز مونده بود به تولد آقا ارسطو كه من و پسرم رفتيم بيرون . اول كه براي انتخاب رشته دانشگاه يكسري به كانون قلم چي زديم . خاطره اونجا هم خوب و دوست داشتني بود . بعد هم كمي خريد و ... چون هوا خيلي گرم بود ، براي ارسطو شير نبردم بيرون . ساعتي رو كه با دل خوش خوابيد . بعد از بيدار شدن هم ، من كه داشتم hype رو سر مي كشيدم مجبور شدم به ارسطو هم بدم . شايد خيلي خوشمزه بود كه تمامشو سر كشيد . شايد ... به منپيشنهاد دادن كه همراه با شير ، به ارسطو هم hype بدم . چشم . حتماً !!! ...
23 مرداد 1390

تولدت مبارک عزیزم

سلام پسرم... سلام ارسطوی یک ساله من. امروز روز تو بود...روز تولدت پسرم. همه کسایی که دوستت داشتنو دعوت کردم تا کنار هم یک سال حضور تورو جشن بگیریم.  امروز یه عالمه کادوهای خوشکل گیرت اومده.همه رو برات نگه میدارم تا یه روز با هم از خاطره امروز یادکنیم ...
21 مرداد 1390

نتونستم روست بيف بخورم ....

عشق مامان ، من از دست فضول بازيات به كجا پناه ببرم ؟ ديشب با بابايي رفتيم فست فود بلنسي ( به عشق روست بيف ...) ولي مگه شما اجازه دادي كه من با خيال راحت و داغ ، ساندويچم و نوش جان كنم ؟   يا من يا بابايي بايد راه مي رفتيم و ساندويچ مي خورديم ، تا مبادا شما بيافتي . بعد هم كه سر از هتل صدف در اوورديم و فضول بازيات به حد اعلا رسيد . چند تا از مهمانها هم اونجا ازت عكس گرفتن . فكر مي كنم عكس تو ، توي اكثر گوشيها باشه ...حواستو جمع كن ... ...
18 مرداد 1390

نتونستم روست بيف بخورم ....

عشق مامان ، من از دست فضول بازيات به كجا پناه ببرم ؟ ديشب با بابايي رفتيم فست فود بلنسي ( به عشق روست بيف ...) ولي مگه شما اجازه دادي كه من با خيال راحت و داغ ، ساندويچم و نوش جان كنم ؟ يا من يا بابايي بايد راه مي رفتيم و ساندويچ مي خورديم ، تا مبادا شما بيافتي . بعد هم كه سر از هتل صدف در اوورديم و فضول بازيات به حد اعلا رسيد . چند تا از مهمانها هم اونجا ازت عكس گرفتن . فكر مي كنم عكس تو ، توي اكثر گوشيها باشه ...حواستو جمع كن ... ...
18 مرداد 1390

خر و پف

سلام بر بزرگ مرد تاريخ . حالت چطوره فضول خان ؟ ديشب كاراي جديدي انجام ميدادي گل پسرم . وقتي بهت مي گفتم بگو خر و پف ، خودت و به خواب ميزدي و چشماتو مي بستي و فقط پوففففففف مي گفتي . با چشماي بسته هم كه خودتو واسه مامان لوس مي كني و مي خنديدي !!! عاشقتتتتتتتتتتم ...
18 مرداد 1390

خر و پف

سلام بر بزرگ مرد تاريخ . حالت چطوره فضول خان ؟ ديشب كاراي جديدي انجام ميدادي گل پسرم . وقتي بهت مي گفتم بگو خر و پف ، خودت و به خواب ميزدي و چشماتو مي بستي و فقط پوففففففف مي گفتي . با چشماي بسته هم كه خودتو واسه مامان لوس مي كني و مي خنديدي !!! عاشقتتتتتتتتتتم ...
18 مرداد 1390